قدرت شاعری او آنقدر هست که این خلوت گزینی و گوشه گیری ها، چشم های شاعر شناس و ذائقه های حرفه ای شعرخوان را به دنبال نام وی تا مشهد بکشاند.
اگر چه بسیاری از شاعران سراسر کشور با نام این شاعر و شعرهایش به واسطه شعرهای سپیدش آشنایند و انصافاً کلیدری در عرصه شعر سپید یکی از امیدهای شعر ماست؛ آنانی که او و سابقه شعری اش را بیشتر و بهتر می شناسند می دانند که تبار اصلی شعر کلیدری، غزل است و او همچنان که سپیدسرایی موفق و کم مانند است، غزل های آبدار و جانداری نیز دارد .
«قطار ساعت هفت» فرصتی است تا مخاطبان شعر با غزل های کلیدری نیز آشنا شوند و مجموعه ای تقریباً کامل از دوره های مختلف غزل سرایی وی را در اختیار داشته باشند.
غزل سرایان خراسانی
شاعران خراسانی بخصوص شاعران نسل جدیدی که از این خطه به شعر امروز ایران معرفی شده اند، تقریباً همگی شاعرانی دوزیست اند. باید اعتراف کرد روی آوردن شمار قابل توجهی از شاعران سپید سرای امروز ایران به این قالب، نتیجه ناتوانی و عدم کامیابی در سرودن در قالب های دیگر بخصوص غزل است.
شعر کلاسیک هر عیب و علتی که بر آن مترتب بدانیم، عرصه ای است که به شاعرانی زبان آور و دارای توانایی های زبانی ویژه نیاز دارد و عجیب نیست که شاعرانی که حتی در ساده نویسی هم اشکالات نحوی در کارشان دیده می شود، نتوانند در عرصه شعر کلاسیک به جایی برسند و بناچار به این نتیجه برسند که: غزل شعر زمانه ما نیست!
در خراسان اما که تولدگاه اصلی و مرکز و مدار درست ترین و بهنجارترین شکل و شیوه فارسی گویی و فارسی خوانی است، زبان آوری و فخامت خصیصه ای تحمیلی در شعر نیست بلکه جزئی از خصلت های طبیعی شاعران خراسان است و عجیب نیست که این گروه در غزل سرایی همانقدر راحت باشند که در سپید سرایی و حتی شاید سپیدسرایی برای این گروه سخت تر باشد، چرا که مجبورند زبان شعری خود را از اختصاصات زبانی شان تهی کنند، اگر چه باز هم زبان شعری این گروه از آسیب هایی که دیگر سپیدسرایان را تهدید می کند، مصون است.
کلیدری یکی از همین گروه است. به این گروه می توان نام های زیادی را اضافه کرد، شاعرانی که هم در عرصه شعر سپید و هم در عرصه شعر کلاسیک ؛ اندک اندک به حلقه ای از نام های مطرح شعر بدل می شوند. این گروه در حقیقت انشعابی از جریان کلی شعر خراسان اند که ذاتاً به قالب های کلاسیک متمایل است
اگر چه پیش از این نیز در میان شاعران نسل قبل، نام های مطرحی در میان سپیدسرایان از خراسان برخاسته بودند، ویژگی اصلی جریان جوان شعر سپید خراسان این است که با پشت سر گذاشتن دوره ای از تجربه های موفق در غزل، اکنون در سپید سرایی به نام هایی قابل اعتنا بدل می شوند.
غزل گفتن به همین سادگی
مروری بر شعرهای مجموعه «قطار ساعت هفت» نشان دهنده این مسأله است، شاعری که دارای قدرت و فخامت ذاتی باشد، برای سرودن در قالب های کلاسیک اصلاً دردسری را متحمل نمی شود.
شاعر در این مجموعه، در حوزه های مختلف و مضمون های فراوان، هم شعر های حسی و عاشقانه قوی گفته است ؛ هم غزل های اجتماعی و هم شعرهای میهنی . یکبار هم به مشکلاتی که شاعران شکست خورده از عروض درخصوص دست و پا بسته بودن شاعران کلاسیک سرا، گفته اند برنخورده است. شاعر به همان راحتی که حرف می زند شعر می گوید:
نادر، پلنگ نادر مه دره کلات
لشکر کشیده، حاضر و آماده در هرات
دارد به سمت شرق جلو می کشد به غیظ
تا فتح کوه نور کند، فتح سومنات ....
نکته قابل توجه در این مجموعه، اصرار شاعر بر آوردن تعداد زیادی از غزل های دوره های مختلف شاعری خویش است . این اصرار باعث شده است با تعدادی غزل های متوسط نیز در کنار غزل های خوب و جاندار کلیدری مواجه شویم . به نظرمی رسید، توجه به ویرایش و حذف تعداد نه چندان زیادی از این گونه غزل ها، درخشش شعرهای خوب شاعر را بیشتر می کرد.
همچنین فصل بندی غزل ها، خود به معضلی در خوانش کلی مجموعه بدل شده است . مشخص نیست دلیل جدا کردن برخی شعرها از بقیه و فصل بندی آن ها چیست چرا که نه فصل بندی موضوعی، نه فصل بندی بر اساس تاریخ سرایش شعرها و نه حتی براساس فرم غزل ها در این تقسیم بندی رعایت نشده است.
به هر روی «قطار ساعت هفت» مرحله دیگری از سلوک شاعرانه یک شاعر خوب، آرام و بی حاشیه اما جدی و پرکار را در برابر سلیقه مخاطبان جدی شعر امروز قرار می دهد.
به نظر می رسید زمان انتشار مجموعه تازه ای از شعرهای سپید این شاعر نیز رسیده باشد تا به سلیقه بخش بیشتری از دوستداران شعر خوب و ارجمند پاسخ داده شود.
نظر شما